روز 25 تیرماه سال 1331 ، «سیداحمد نصر» بخاطر چاپ اعلامیه ای از «دكتر حسین فاطمی » در برابر چشمان دخترش ترور می شود و چاپخانه اش را نیز آتش می زنند. «سیدمحمود نصر» به كمك برادرزاده اش می شتابد، اما ...
محترم و اسماعیل، مطابق یک سنت خانوادگی، از کودکی برای یکدیگر در نظر گرفته میشوند تا در جوانی با هم ازدواج کنند. والدین محترم، هنگام به دنیا آمدن محترم و خاک کردن جفت او، با دیدن شبحی نگران آینده هستند. در تابستان 1342، شایعهای راجع به زلزلهٔ تهران بر سرِ زبانها میافتد. شهر تخلیه میشود. محترم در راه بازگشت به خانه، میان خیال و واقعیت، شبحی را بر بام خانهشان میبیند و دقایقی بعد در چندمتری خود در آشپزخانه با شبح روبهرو میشود که با صدایی وحشتناک به سوی او میآید. آنچنان هراس وجودش را دربرمیگیرد که ابتدا یارای حرکت ندارد و بعد….
زن و شوهری به نام های سعید و پروانه که با یگدیگر اختلاف دارند پس از طلاق به فکر تجدید زندگی مشترک شان می افتند؛ اما در یک سانحه اتومبیل زخمی می شوند. کوشش پزشکان برای درمان زن بی اثر می ماند. مرد نیز پاهای خود را از دست می دهد و پیرامون علت ماجرایی که بر او و همسرش گذشته به فکر فرو می رود..